کمیسیون آموزش و پرورش

گفتگو با سهیلا صادق ـ «در آغاز فصل دانش و خیزش»

خانم سهیلا صادق، با سلام به شما! و با تبریک به مناسبت آغاز سال تحصیلی،  وضعیت آموزش و پرورش و وضعیت دانش آموزان و جامعة معلمان و فرهنگیان کشور را چگونه می بینید؟ این همه ابراز وحشت که سردمداران رژیم این روزها میکنند ناشی از چیست؟

اجازه بدهید قبل از هرچیز فرا رسیدن فصل دانش و بینش، و شروع به جنبش درآمدن ارتش بیداری و آگاهی در کشور را به همة دانش آموزان عزیز و همة معلمان گرامی و فرهنگیان آگاه و مبارز تبریک بگویم.

درود بر همة دانش آموزان و معلمان و فرهنگیان مبارزی که در قیام برای آزادی، بپا خاستند و علیه رژیم آگاهی کش و آزادی کش ولایت فقیه شعار دادند و برروی دیوارها نوشتند مرگ بر اصل ولایت فقیه و تلاش کردند.

و درود به شهیدان نبرد بی امان مردممان برای آزادی، و جوانان جان برکف پیشتازش از شهیدان قهرمان، میلیشیاهای خونین بال در دهه ۶۰ تا شهیدان  قیام در این یکسال و نیم ، از جمله معلم مبارز فرزاد کمانگر، و دانش آموز دلاور سهراب اعرابی و سایر شهیدانی که طبعا الان فرصت اسم بردن از تک تک آنها نیست

همینطور سلام می کنم به همة فرهنگیان آزاده ای که در سال گذشته به خاطر مخالفت با ستم ولایت فقیهی، از کار برکنار شدند یا زندانی وشکنجه شدند.

در پاسخ به سوال شما باید بگویم که البته روشن است که رژیم خیلی میترسد، در حقیقت برای رژیم آخوندی شروع مهر، شروع یک وحشت و هراس بزرگ از لشکر چهارده میلیونی دانش آموزان کشور است. علاوه بر این میلیونها دانشجوی دلاور که تهدید جدی نظام ولایت فقیه به شمار می آیند، به دانشگاهها برمی گردند و به همین خاطر رژیم در آستانه سال تحصیلی جدید با تمام قوا و با به کار گرفتن همه شیوه ها تلاش میکند که به قول معروف از  این که جرقه قیام و آتش اعتراض به مدارس کشور کشیده شود، جلوگیری کند.

 این که می گویید وحشت و هراس بزرگ، در چه شاخصهایی مجسم میشود؟

این را من نمی گویم بلکه قبل از همه خود ولی فقیه جناتیکار و وزارت اطلاعات وهمة سرکردگان رژیم سرکوبگر می گویند. آن هم نه به یک زبان، بلکه به هزار زبان، خیلی صریح! خودشان می گویند که دشمن هفتاد درصد دانش آموزان را با خودش برده!!

در همین مرداد ماه آخوند مصلحی، وزیر اطلاعات رژیم، در یک گردهمایی با رؤسای مناطق و ادارات کل آموزش و پرورش سراسر کشور، به صراحت از تهدیدات مختلف برای فروپاشی رژیم صحبت کرد و گفت: یکی از پروژه‌های دشمن جنگ نرم است و تاکید کرد که «یکی از صحنه‌های مهم این جنگ نرم عرصه آموزش و پرورش است » و در ادامه  گفت که وظیفه فرهنگیان  این است که حرکتهای مشکوک در مجموعه آموزش و پرورش را سریع به سربازان گمنام امام زمان (عج) اطلاع دهند.دیگر از این صریحتر نمیشد وحشت و ترس رژیم را بیان کرد

خانم صادق!  در اردیبهشت ماه، هم امام جمعه مشهد از همین جنگ نرم ابراز وحشت می کرد و با ترس و لرز هشدار می داد که:  نباید بگذارند جریان‌های سیاسی وارد مدارس و دبیرستان‌ها شوند.

بله! در طول سال گذشته مرتب این را تکرار کردند و اصلا ورد زبانشان است. همین چند روز پیش هم مشاور کمیسیون اجتماعی مجلس می گفت: جنگ نرم، هفتاد درصد دانش آموزان را هدف گیری کرده و اشاره می کرد به دانش آموزان به ویژه دورة دبیرستان  و می گفت که به رغم این که ما ۲۲ سازمان و نهاد برای سرکوب و مقابله داریم، اما کاری نتوانستیم بکنیم!! اعتراف از این صریحتر نمی شود….بعد همین فرد راه حل دیگری را پیش کشید و گفت باید ما این جنگ را به صفحات کتابهای درسی بکشانیم و محتوای کتابها را تغییر بدهیم!

در همین زمینه خبری خواندم که معاونت پرورشی وزارت آموزش‌وپرورش قصد دارد، با تالیف کتاب درسی به آموزش ‘تربیت سیاسی’ در مدارس راهنمایی و دبیرستان بپردازد…

باید به اینهاگفت خیلی دیر آمدید! آفتاب رژیمتان لب بام است و در سراشیب سقوط و سرنگونی چاره ای برایتان نمانده….آخرمگر در این سی سال چیزی از کشتار و سرکوب فروگذار کردید؟ مگر صبح تا شب در رادیو تلویزیون، مدارس، منابر و همه امکاناتی که دراختیار داشتید، از تحریف و دروغ و لجن پراکنی چیزی فروگذار کردید؟ اما آنچه که امروز لرزه به تنتان انداخته وحشت از پیوند خوردن بیش از پیش جوانان با پیشتازان مجاهدشان است. وحشت از راه و رسم اشرفیان است  که سرمشق قیام آفرینان شده، همان وحشت و هراس بزرگ که البته تا روز سرنگونی بیشتر و بیشتر شما را خواهد لرزاند.

خانم صادق! گفتید امسال ترس رژیم از مدارس و آموزشگاههای کشور خاص هست. چه اقدامات خاصی امسال انجام داده اند برای مقابله و سرکوب؟

طرحهایی که دارند خیلی زیاد است، اما بخشی از آنهایی که رسما توسط کارگزاران رژیم اعلام شده از جمله عبارتست از:  

ـ. ایجاد شش هزار پایگاه رسمی بسیج  در مدارس کشور

ـ. فعالیت گروههای سرکوب در مدارس تحت عنوان ”هادیان سیاسی”

ـ.جاسوسی در مدارس با اجرای طرح دوربین مدار بسته

ـ.کنترل ارگان سرکوبگر نیروی انتظامی برمدارس

ـ تشکیل ستاد عفاف و حجاب در مدارس

ـ طرح به اصطلاح اسلامی کردن مدارس و گسیل امام جماعت به مدارس

ـ طرح واگذاری مدارس به حوزة علمیه و آخوندهای حکومتی

جالب است که تازه از خودشان انتقاد کردند که چرا این کارها را از همان مدارس ابتدایی به اندازه کافی شروع نکردند…و یا یکی از کارگزاران رژیم در آموزش و پرورش گفته بود که: در سطح کشور ۱۶ هزار امام جماعت در مدارس حضور دارند که این رقم باید ۱۶۰ هزار امام جماعت باشد.

البته به این اقدامات باید روال رو به گسترش اخراج از کار و دستگیری و زندانی کردن فرهنگیان را هم اضافه کرد که فقط به یک نمونه اش اشاره می کنم: در بهمن گذشته، مدیر دبیرستان خواجه عبدالله انصاری و مدیر دبیرستان احدزاده در همین منطقه یعنی در میدان ۱۰۰ نارمک هردو به این دلیل از کار برکنار شدند که اسامی دانش‌آموزان معترض به دولت  احمدی نژاد رو به حراست آموزش و پرورش معرفی نکردند و با هرگونه برخورد امنیتی و پلیسی با دانش آموزان مخالفت کردند.

یا مثلا وزارت آموزش و پروزش در نامه ای محرمانه که به ادارات آموزش و پروزش شهرستانها فرستاده دستور داده که مدیران مدارس به هیچ وجه نباید از اهل سنت باشند. در حالی که اهالی برخی از شهرستان های غربی و شرقی کشورمان به طور کامل از اهل سنت هستند .

سوال بعدی در مورد وضعیت فعلی آموزش و پرورش است چه مشکلاتی به طور خاص در مورد امکانات آموزشی برای دانش آموزان کشور هست؟

اگر بخواهیم وارد بحث در مورد وضعیت تحصیل و مساله عدم امکان تحصیل یا ترک تحصیل و همینطور کیفیت آموزش و پرورش بشویم، باید ساعتها از ظلم  و جنایت این رژیم در حق نوباوگان و جوانان کشورمان صحبت کنم. از اینکه ره آورد این رژیم  چیزی جز سقوط و انحطاط نبوده است.

یکی از دردناکترین آنها افزایش کودکان محروم از تحصیل است که امروز به ۴ میلیون کودک رسیده، و بعد هم به دلیل فقر و محرومیتی که گریبانگیر مردم ما در این رژیم شده میلیونها کودک، به جای تحصیل مجبور به کارکردن در سخت ترین شرایط شدند….

سال به سال تعداد مدارس دولتی کمتر می شود ، تازه در همان مدارس دولتی هم به انواع بهانه ها از خا نواده ها اخاذی می کنند و به توهین آمیزترین صورت، بادانش آموزانی که خانواده هایشان قادر به پرداخت هزینه های سنگین تحصیلی نیستند برخورد می کنند، آنها را سر صف صدا می کنند، اخراج می کنند و…لذا دائما تعداد دانش آموزانی که به دلیل فقر مجبور به ترک تحصیل می شوند، بیشتر می شود  . روزنامه حکومتی قدس نوشته بود آمار بیسوادان کشور از ۱۳ درصد در سال ۸۶ به ۱۵ درصد در سال جاری افزایش پیدا کرده.  این تازه حرف رژیم است وای به حال واقعیت…

وقتی مساله ساختمان مدارس در این رژیم یک فضیحت است و کلاس در کپر و اتوبوس تشکیل می شود و حتی در تهران وزیر آموزش و پرورش رژیم می گوید که ۲۲ هزار کلاس تخریبی هست!! دیگر می شود فهید اوضاع در زمینه های دیگر چطور است.

وضعیت معلمان به چه صورت است و آنها در چه شرایطی به سر می برند؟

فقط کافیست به وضعیت معیشتی این قشر شریف و زحمتکش نگاه کنیم تا  بفهمیم که آنها در چه شرایط سختی برای گذران زندگی به سر می برند ..تا جایی که شعار میدادند معیشت، منزلت حق مسلم ماست….

. یک قلم براساس آماری که رژیم داده نزدیک ۶۵۰ هزار معلم حق التدریسی که سالها درآموزش و پرورش درس داده اند، اینها را در یک آزمونی قرار بود استخدام بکنند. اما تنها چهل هزار نفر را قرار است تازه استخدام کنند و سعی کردند در این چهل هزار نفر تا جایی که می توانستند عناصر خود را وارد کردند تا کنترل و سرکوب در مدارس را پیش ببرند.

یعنی اصلا در این رژیم معلم شأن و جایگاهی ندارد. غالب معلمان دو شغله و سه شغله هستند. کلاس درس تمام نشده باید بروند سر کار دیگری تا بتوانند حداقل امکان گذران زندگی را برای خود و خانواده شان فراهم بکنند.

این از وضعیت معیشتی، از طرف دیگر به اشکال مختلف در مدرسه تحت کنترل  و سرکوب و اخراج از کار قرار دارند که در ابتدای صحبتم به آن اشاره کردم.

به دلیل همه اینها یعنی چه اقدامات سرکوبگرانه، چه اجحافاتی که در حق دانش آموزان و نسل فردای ایران می کنند و فرهنگیان شریف حاضر نیستند در مقابل این وضعیت سکوت کنند، آنها بیشتر از هرسال دیگری و به طور کیفا متفاوت  در صفوف قیام مردمی برای برکندن تمامیت این رژیم به عنوان علت و ریشه اصلی همه این ظلمها جایگاه خاص خودشان را دارند.

به عنوان مسئول کمیسیون آموزش و پرورش و کمیسیون جوانان شورای ملی مقاومت ایران در پایان اگر سخنی با دانشآموزان و معلمان دارید بگویید.

میخواهم روی یک نکته تاکید کنم: این که چه دانش آموزان و جوانان دلاور و چه معلمان و فرهنگیان آزاده خود به خوبی دیده اند و تجربه کرده اند که رژیم قادر به شکستن اراده آنها برای رسیدن به آزادی نیست. اکنون هم که رژیم درمانده تر از هر زمان دیگری است، طلسم ولایت فقیه شکسته و باندهای رژیم به جان هم افتاده اند.

اگرچه این رژیم بنا به ماهیت خود دست از کشتار و شکنجه برنمیدارد اما اگر حاضر به پرداخت بهای آزادی باشیم، آنوقت با مشعل راهنمای اشرف، یعنی مقاومت به هر قیمت برای نابودی تام و تمام این رژیم می توان و باید دل هر سیاهی را شکافت و برای رسیدن به قله نهایی این نبرد سی ساله قدم آخر را برداشت.

در این مسیر برای همه جوانان غیرتمند و برای همه فرهنگیان شریف، آرزوی موفقیت میکنم.

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا