کمیسیون فرهنگ و هنر

گرامیداشت استاد رضا اولیا در جلسه شهرداری ماسسا ماریتیما (ایتالیا) و معرفی کتاب « برنز و پناهندگی»

روز دهم دسامبر جلسه ای برای گرامیداشت استاد رضا اولیاء و معرفی کتاب وی به نام «برنز و پناهندگی» در کتابخانة شهر ماسّا ماریتیما برگزار شد. در این جلسه پرفسور فرانکو دوناتی، معاون شهردار، و دکتر ساباتینی آسیستان دانشگاه پیزا و استاد رضا اولیا شرکت کردند.

در ابتدا پروفسور دوناتی گفت: رضا اولیا احتیاج به معرفی ندارد. به ویژه در شهر ما. ما با رضا اولیا در سال ۱۹۷۵ آشنا شدیم.

هنگامی که نمایشگاهی از آثار خودش در همین سالن برگزار کرد. شهر ما افتخار آن را دارد که یکی از آثار مجسمه ایشان را در سالن شهرداری نگهداری می‌کند. امروز از حضور شما دوستان، و حضور جناب کلنل فرمانده ژاندارمری این منطقه و معاونشان، تشکر می‌کنم.

خاطرات ۵۰ ساله رضا اولیا که اجبارا در ایتالیا زندگی می‌کند کتابی ارزشمند است که باید آن را خواند. در این کتاب رضا اولیا با زبانی سلیس ایتالیایی از دوران جوانی تحصیلات دبیرستانی و محیط خانوادگی خود، و ادامة تحصیلات هنری‌اش در آکادمی هنری رم، و سپس شروع فعالیتهای سیاسی علیه رژیم شاه، و بعد مبارزه با رژیم آیت الله‌ها تا به امروز می‌نویسد. او می‌نویسد که زیر نظر استادان نقاشی و مجسمه سازی که شهرت جهانی داشتند تعلیم گرفته است از استاد خود رناتو گوتو زو می‌نویسد. 
گوتوز یکی از شخصیتهای مهم حزب کمونیست ایتالیا و سالها سناتور بوده است. اولیا از گوتوز می‌آموزد که چگونه از طریق هنر می‌توان مبارزه علیه رژیمهای فاشیستی را پیش برد. او به خوبی استاد خود را درک می‌کند و سالها بعد خود هنرمندی می شود که گوتوز به او افتخار می‌کند. دریکی از نامه های این نقاش معروف به رضا، که در کتاب هم چاپ شده است، می‌خوانیم: «می‌دانم که درایتالیا دوستان و رفقای زیادی داری ولی همچنین می‌دانم که زندگی در پناهندگی بسیار سخت و دشوار است. به خصوص برای یک هنرمند و می‌دانم که زندگی هنرمندان متعهدی مثل تو خطرات خاص خود را دارد».

گوتوزو درباره رضا اولیا کاملا  درست نوشته است. ما با آثار رضا از زمان رژیم شاه آشنا شده‌ایم، و تا به امروز که رضا به فعالیت هنری و سیاسی خودش ادامه می‌دهد، شاهد خطرات و دشواریهای زندگی او هستیم. در کتاب این هنرمند برجسته می‌خوانیم که دانشجویان، دختران قهرمان، روزنامه نگاران و کارگران در دادگاههای اسلامی محکوم به دار می‌شوند. آنان به خاطر مبارزه علیه رژیم مبارزه برای آزادی و دمکراسی درمیدانهای عمومی ایران به دار آویزان می‌شوند».

پروفسور دوناتی سپس با اشاره به تندیس «ندا» به حاضران افزود: «دوستان با یکی از مهمترین آثار رضا اولیا آشنا می‌شویم. تندیس ندا درجلو ما است. ما شاهد بوده‌ایم که ندا چگونه به دست پاسداران رژیم ایران به قتل رسید. رضا اولیا ندا را می‌سازد و با خودش در همة جلسات معرفی کتاب به‌عنوان یک شاهد، به‌عنوان یک زن قهرمان ایرانی، به‌عنوان یک مبارز علیه رژیم آیت الله ها می‌برد. من به‌عنوان معاون شهردار، و همچنین به‌عنوان یک دوست قدیمی ار رضا اولیا تشکر می‌کنم که دعوت مارا قبول کرد تا  کتاب خود را در شهر ما معرفی بکند. من به عنوان معاون شهردار همبستگی شهرمان را  از مردم ایران و از شورای ملی مقاومت که رضا اولیا عضو آن می‌باشد اعلام می‌نمایم».


سخنرانی دکتر ساندرو ساباتینی 
سخنران بعدی دکتر ساندرو ساباتینی، آسیستان دانشگاه پینرا بود. دکتر ساباتینی درباره دوست دیرین خود گفت: من رضا اولیا را از دوران تحصیلات دبیرستانی و سپس دانشگاهی دنبال می‌کنم و باید بگویم که او به راستی یک شخصیت هنری و سیاسی است که باعث افتحار همة ما است. هنرمند، نقاش و مجمسه ساز در ایتالیا بسیار است. ولی نام رضا اولیا به‌عنوان یک هنرمند جایگاه ویژه ای دارد. اولیا هنرمندی است که هنر خود را در راه دفاع از آزادی و دموکراسی به کار گرفته است . او یک هنرمند جهانی است. این مساله را به‌خوبی در آثارش می‌توانیم ببینیم. این هنرمند با شخصیتهای معروفی مانند گوتوزو(نقاش)، رافائیل آلبرتی(شاعر شهیر اسپانیولی)، لوئی آراگون (شاعر شهیر فرانسوی) یا آلبرتو موراویا (نویسنده معروف ایتالیایی) و دهها شخصیتهای دیگر دوستی نزدیک داشته است. این ارتباطات نشاندهنده آن است که رضا اولیا یک هنرمند معمولی نیست. علاوه بر هنرمند بودن او یک مبارز علیه رژیم تروریستی ایران است که سالهای متمادی هنر خود را علیه دیکتاتورها، علیه رژیم سرهنگهای یونان، علیه ژنرالهای فاشیست پینوشه به کار گرفته است. از جمله کارهای اولیا می توان از تندیس پابلو نرودا ، تندیس برلینگوئر، دبیر حزب کمونیست ایتالیا، و تندیس خسرو روزبه، که یک قهرمان ملی تیرباران شده توسط شاه است، نام برد.
دکتر ساباتینی در بخش دیگری از سخنرانی خود به جنبه دیگری از زندگی استاد اولیا پرداخت و گفت: «چرا رضا اولیا در کنترل شدید پلیس است؟ چرا اولیا با اسکورت زندگی می‌کند؟ چون در خطر تروریستی رژم ایران است. به خاطر می‌آوریم ترور حسین نقدی را که مسئولیت شورای ملی مقاومت را در ایتالیا به عهده داشت. او  توسط رژیم ایران ترور شد. و همانطور که می دانیم ترورهای دیگری هم در اروپا توسط رژیم ایران صورت گرفته است. فقط می‌خواهم از نام کاظم رجوی یاد بکنم. او برادر رهبر شورای ملی مقاومت و دوست رضا اولیا بود. کاظم رجوی یک روشنفکر مبارز بود که در ژنو ترور شد. بنا براین دلایل است که رضا اولیا در خطر جدی قرار دارد. ولی به رغم این خطرات به مبارزه خود ادامه می‌دهد و علیه رژیم تهران مبارزه می‌کند».

همبستگی با شهر اشرف
دکتر ساباتینی در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: « دوستان من هم تکرار می‌کنم مبارزه در پناهندگی دشوار است، متأسفانه دولت ایتالیا با رژیم ایران روابط  اقتصادی گسترده ای دارد و به این مناسبات ادامه می دهد. من از جریان شهر اشرف که در عراق قرار دارد باخبر هستم. می‌دانم که این مبارزین در شرایط سختی مبارزه می‌کنند. ما باید همبستگی خودمان را با مردم ایران و با شهر اشرف با صدای بلند ابراز بداریم. ما باید از مردم ایران و از شورای ملی مقاومت واعضای آن پشتیبانی نماییم».

سخنرانی استاد رضا اولیا: 
سپس استاد رضا اولیا رشته سخن را به دست گرفت و از شرکت کنندگان به خصوص معاون شهردار و کلنل فرمانده ژاندارمری و معاونش تشکر کرد. استاد اولیا خطاب به پرفسور ساباتینی، معاون شهردار، گفت: «دوست عزیز من خوشحال هستم که در این سالها توانسته ام دوستی خودم را با شهر شما، و مردم این شهر ضد فاشیست، ادامه بدهم. 
شما از دوستان مردم ایران هستید. ما احتیاج به این همبستگی داریم. شورای ملی مقاومت  ایران در طول ۳۰ سال مبارزه علیه آخوندهای تروریسم و آزادی برای ایران درسخت ترین شرایط به مبارزه خود ادامه داده است.
دکر ساباتینی از مبارزان شهر اشرف سخن گفت، دوستان! مبارزان در شهر اشرف، همان مبارزان دیگر شهرهای ایران هستند. همان مبارزان دانشگاهها هستند. مبارزه علیه آخوندهای جنایتکار در شهر اشرف یک پیوند تاریخی ـ سیاسی ـ  فرهنگی با نام مردم ایران دارد.
خطر رژیم آخوندها یک خطر جدی است. متأسفانه دولتهای اروپایی و دیگر کشورها خطر تروریسم  را جدی نمی‌گیرند. مثلا دولت ایتالیا دارای روابط دوستانه و اقتصادی با ملاها است و خرید و فروش نفت و اسلحه را با رژیم آخوندی ادامه دارد. هنوز آقای وزیر امور خارجه عالیجناب فراتینی، با معاون احمدی نژاد این تروریست معروف دیدار می‌کند و با این پاسدار جنایتکار قرار و مدار می‌گذارد. این روابط که حاکی از منافع مالی است از طرف مردم ایران محکوم و  غیرقابل قبول است. روابط  حسنه و تجاری دولتهایی مانند دولت ایتالیا  با این رژیم ضد بشری آن را قادر می کند تا  با شدیدترین وجهی مردم ایران را سرکوب کند.

آقای فراتینی به خوبی می‌داند که در زندانهای ایران این جنایتکاران جوانان دختران دانشجو اساتید روزنامه نگاران را شکنجه می‌کنند .
دوستان ما می‌خواهیم که دولت ها و از جمله دولت ایتالیا روابطشان را با  رژیم ضد بشری آخوندها قطع کنند. ما می خواهیم که دولت ایتالیا و دیگر کشورهای اروپایی سفرای خود را از ایران خارج بکنند. فقط پشتیبانی وهمدردی از سکینه محمدی و سکینه ها کافی نیست. در ایران هر روزه زنان، دانشجویان و کارگرانی که اعتصاب می‌کنند در دادگاههای اسلامی محکوم به اعدام می‌شوند. ما می‌خواهیم که دولتها از مردم ایران حمایت بکنند و می‌خواهیم که از شورای ملی مقاومت ایران حمایت کنند و این مقاومت مردمی را به رسمیت بشناسند .

همچنین می‌خواهیم که از طریق صلیب سرخ جهانی و سایر ارگانهای حقوق بشری از زندانهای ایران دیدن بشود.
آقای پروفسور دوناتنی معاون شهردار از شما و ازهمه دوستان که در این جلسه شرکت کرده اند تشکر می‌کنم  و امیدوارم که شما را در تهران ملاقات بکنم».

دکمه بازگشت به بالا