اجلاس شورای ملی مقاومت ایران
اجلاس شوراي ملي مقاومت ايران
اجلاس شوراي ملي مقاومت در روزهاي سه شنبه ۱۸و چهارشنبه ۱۹ شهريور۱۴۰۴ با حضور خانم مريم رجوي رئيس جمهور برگزيدة شورا براي دوران انتقال حاكميت به مردم ايران برگزار شد. در نخستين روز اجلاس جمعي از ياران شورا به عنوان ناظر شركت داشتند و شماري از آنها سخناني ايراد كردند.
در افتتاحية اجلاس دو روزه، پس از اجراي سرود «اي ايران» (سرود رسمي شورا از ابتداي دهه 60) خانم رجوي با خوشآمد به اعضا و ياران شورا گفت: در آغاز درود ميفرستيم به همه شركتكنندگان و برپاكنندگان تظاهرات بزرگ ايرانيان در بروكسل.اين تظاهرات پيروزي مردم ايران در برابر شيخ و شاه و ارتجاع غالب و مغلوب است كه با قدرت و درخشش بسيار، پرچم راهحل سوم را به اهتزاز درآورد. همچنين گرامي ميداريم ياد دو مجاهد سرفراز بهروز احساني و مهدي حسني و همچنين رزمنده قيام و فرزند دلاور مردم سميرم مهران بهراميان را كه خامنهاي براي بستن راه قيام مردم ايران آنها را به چوبههاي دار سپرد. اما توفان قيامها گريبان او و رژيمش را تا روز سرنگوني رها نخواهد كرد.
او در ادامه سخنانش به تحولات ايران و منطقه و جهان در فاصله دو اجلاس پرداخت و افزود: توفان تحولات بزرگي كه در منطقه و ايران به پا شده، رژيم را از قدر قدرتي پوشالي به خاك ضعف و ذلت كشانده است: از يك حكومت مدعي سلطه و هژموني، به يك رژيم شكستخورده در توازن قوا در منطقه تبديل شده است. از رژيمي كه گمان ميكرد با جنگافروزي از قيامها گريخته، به حكومت لرزاني در محاصرة جامعة آمادة قيام تبديل شده است. از طرف ديگر در يك سال گذشته، جبهه ضد خلق بهطرز بازگشتناپذيري دچار افول و بنبست شده است. اين، حاصل پيشرفت جايگزين دموكراتيك و راهحل دموكراتيك انقلابي است بهخصوص كه نسل جوان به كانونهاي شورشي رو آورده است. بازيهاي ارتجاعي ـ استعماري براي توليد آلترناتيو پوشالي دچار تنگنا شده است؛ آنقدر كه بچه شاه و معركهگيران مربوطه از دعاوي دموكراسيخواهي عقب كشيدند و نسخهيي كه دار و دسته مزبور براي حكومت خيالي خود پيچيدهاند، نقشهمسير عبور سركوبگرانه از يك استبداد به استبداد ديگر است. اما اثر نقد و بالفعل آن پركردن دست ارتجاع حاكم است كه با آن عليه قيام زهرپاشي كند و قيامكنندگان را به بقاياي ديكتاتوري دستنشاندة پيشين نسبت دهد.
خانم رجوي با اشاره به برنامه و طرحها و مصوبات شورا، يادآوري كرد: شوراي ملي مقاومت ايران از روز اول تأسيس در ۳۰ تير ۱۳۶۰ در تهران، در نخستين فصل برنامه خود اعلام كرد وظيفهاش «انتقال حاكميت به مردم ايران و مستقركردن حاكميت جديد ملي و مردمي» است. فرآيند انتقال قدرت پس از سرنگوني رژيم هم، از اصل حاكميت مردم پيروي ميكند و شورا از ۴ دهه پيش اعلام كرده است فرآيند انتقال قدرت شامل اين ويژگيهاست:
– كوتاهمدت بودن دوره انتقال كه حداكثر شش ماه است،
– انتخاب نمايندگان مجلس مؤسسان با رأي عمومي، مستقيم، مساوي و مخفي آحاد مردم،
– تعيين دولت جديد توسط مؤسسان منتخب مردم
– و تدوين قانون اساسي نظام جمهوري جديد
دقيقاً با همين نظرگاه، شوراي ملي مقاومت در ماده واحدة مصوب خود در آبان ۱۳۶۲ تصريح كرده است كه: «هيچيك از مصوبات شوراي ملي مقاومت بخشي از قانون اساسي نظام جمهوري آيندة كشوركه توسط مجلس موسسان و قانونگذاري ملي تدوين خواهد شد، تلقي نميشود».
رئيس جمهور برگزيدة شورا با گراميداشت سومين سالگرد قيامهاي سراسري سال ۱۴۰۱، به شهيدان و مجروحان و اعدامشدگان سرفراز قيام درود فرستاد و ضمن اشاره به بسيج سركوبگرانه و آماده باش قواي امنيتي و اطلاعاتي رژيم براي مقابله با قيام تأكيد كرد: در دورة پاياني رژيم پيشين «كلمه وحدت» مرگ بر شاه بود . حالا «كلمه وحدت» نه شاه و نه شيخ و مرگ برخامنهاي است. اين همان اصلي است كه قيام بزرگ مردم ايران در سال ۱۴۰۱ با شعار مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر، آن را فراگير كرد و به اوج رساند.
در اجلاس دو روزه شورا تحولات ايران و منطقه و جهان و موقعيت مقاومت مورد بحث و بررسي قرار گرفت و اعضاي شورا تاكيد كردند جنگ اصلي، جنگ بين نظام ولايت فقيه و مردم ايران است. از يك سو فاشيسم ديني نيروي سركوب خود را به طور وسيع و با سبعيت تمام به كار گرفته و از سوي ديگرمقاومت سازمانيافته با كانونهاي شورشي و نسل جوان و شورشگر، پيكار آزادي را براي قيام و سرنگوني اين رژيم قرون وسطايي و ضدايراني به پيش ميبرد. پيكار سرنوشتسازي كه با رهنمودها، پيامها و موضعگيريهاي مسئول شورا در طول يكسال گذشته عجين بوده و شتاب گرفته است.
اعضاي شورا با اشاره به رشد كمي و كيفي فعاليتهاي سياسي و بين المللي مقاومت در اين مدت، از خانم مريم رجوي كه در يك تلاش خستگيناپذير و شبانهروزي اين فعاليتها را رهبري كرده است، تقدير كردند.
در اين گير و دار سرنوشتساز، شورا برپايي تظاهرات بزرگ ۱۵شهريور در بروكسل را به عنوان مدار جديدي از موفقيت و پيروزي و سازمانيابي به هموطنان شركتكننده و برگزاركنندگان، تبريك گفت. اعضاي شورا تأكيد كردند كه تلاشهاي رژيم از همة راههاي ممكن براي جلوگيري از اين تظاهرات ناكام ماند و در رويداد 15شهريور گامي بلند در تقويت جبهة آزادي در برابر استبداد ديني و سلطنتي به ثبت رسيد؛ رخدادي كه تقويت جنبشهاي اعتراضي و قيام مردمي براي تحقق يك ايران آزاد بدون شيخ و شاه، با جدايي دين از دولت به شمار ميرود.
شورا بر اين اعتقاد بود كه اين تظاهرات شكوهمند جبهه خلق را به مدار بالاتري ارتقا داد و به اذعان دوست و دشمن در شرايط بحراني كنوني، نقش تعيينكنندة مقاومت سازمانيافته و جايگزين دموكراتيك را در رقم زدن سرنوشت ايران و ايراني نشان داد.
اعضاي شورا به ايرانيان آزاديخواهي كه با شور و شوق ميهني و مبارزاتي تظاهرات روز شنبه را آفريدند و به ايرانياني كه با گردهماييهاي مداوم خود، تبهكاريهاي ولايت خامنه اي را افشا ميكنند، درود فرستادند و خاطر نشان كردند موفقيت چشمگير در اين تظاهرات بهرغم تمامي تلاشهاي دشمن، از ثمرات استحكام و پيشرفت تشكيلات و سازمانيافتگي مقاومت است. بازهم ثابت شد كه براي آزادي بايد زحمت كشيد و مايه گذاري كرد تا مينهمان از يوغ آخوندهاي ضد ايراني و ضدبشر رها شود.
به همين مناسبت، پهلوان فيلابي يادآوري كرد: دكتر هزارخاني فقيد گفت يكي از بزرگترين كارهاي سازمان مجاهدين اين بود كه غبار از رخ دين زدود و بزرگترين حربه را عليه خميني و آخوندهاي دجال و جنايتكار بكار گرفت. من اضافه ميكنم كه نه فقط غبار از رخ دين زدود، بلكه بسياري از اصول و ارزشها را غبارزدايي كرد، به استقلال و آزادي مفهوم عميقتر وگستردهتري بخشيد. با اصل كس نخارد به استقلالطلبي ماديت داد. خانم رجوي با ارائه راه حل سوم راه پيمودن استقلال را نشان داد و شوراي ملي مقاومت با طرحها و برنامههايش يك گنجينه از مفاهيم نو به فرهنگ مناسبات دموكراتيك مردم ايران افزود؛ از طرح خودمختاري كه در نوع خودش بينظير است تا طرح جدايي دين از دولت، تا طرح آزاديها و حقوق زنان.
در اجلاس شورا كلان بحرانها و فجايعي كه حاكميت آخوندها با سياستهاي ضد مردمي و ضد ايراني بر ميهن ما تحميل كرده مورد بررسي قرار گرفت. اعضاي شورا گفتند اين رژيم سرزمين ايران را در يكي از تاريكترين ادوار تاريخي حياتش قرار داده است و برخي، شرايط اين دوره را بدتر از دوران بعد از حمله مغول به ايران ميدانند. ابربحرانهاي كمبود آب، بيكاري، تورم و محيط زيست و مهاجرت يا فرار نخبگان و متخصصان چشمانداز زندگي در زيباترين وطن را تيره و تار ساخته و هيچ راه حلي به جز سرنگوني رژيم فاسد آخوندي به دست تواناي مردم ايران وجود ندارد.
اعضاي شورا در بارة بحران دروني و شكافهاي فزاينده در ولايت خامنهاي، مانند كشاكش برسر سياست خارجي، مداخلات منطقهيي، بحران اتمي، مواجهه با الزامات مكانيسم ماشه، بيانية جبهة اصلاحگران نظام و شكاف مجلس و دولت فرمايشي، بر اين واقعيت تأكيد كردند كه اين بحرانها اكنون به حالت غيرقابل ترميم رسيده است. اين بحرانها در تحليل نهايي از شكاف و تضاد اصلي بين تماميت اين رژيم و مردم ايران ناشي ميشود و درهرحال اين شكنندگي ساختاري به طور قانونمند همواركنندة مسير قيامآفرينان و كانونهاي شورشي است. اين واقعيت در خشم فزايندة اقشار به ستوه آمده مانند زحمتكشان و كارگران و بازاريان و بازنشستگان و گرايش معترضان به شعارهاي سياسي و شورشگران براي آزادي، مشهود است.
اجلاس در ارزيابي بحرانهاي داخلي و بينالمللي رژيم خاطرنشان كرد كه هيچ برونرفتي از اين بحرانها متصور نيست، دوران تعلل و وقت خريدن نيز به سر آمده است. خامنهاي چه به تشديد تضاد با جامعه جهاني روي بياورد و چه به قول مسئول شورا واپس بتمرگد، آثار و عوارض اين بحرانهاي مرگبار بيشتر ميشود. از سوي ديگر تحولات هر سمت و سويي پيدا كند، مقاومت ايران بايد براي ايفاي نقش خاص خود آمادگي داشته باشد.
شورا پايداري فزايندة زندانيان سياسي مجاهد و مبارز سرموضع را ستود و آنرا نشانة ديگري از گسترش و تعميق مقاومت سراسري دانست.
در اين بحثها، اعضاي شورا، به ويژه هنرمندان، بازي نفرتانگيز خامنهاي با واژههاي «ايران» و «ملي» و دم زدن او از «اتحاد مقدس» و «دفاع مقدس» براي بيرون كشيدن نظام از منجلاب بحرانهاي دروني و بيروني را يادآوري و تأكيد كردند. خامنهاي كه چهار دهه «ايران» را به سخره گرفته و «وطن» را كفر ناميده، حالا به مداح دربارش فرمان ميدهد كه برايش «اي ايران» بخواند. اين زمزمهها نه عشق به ميهن كه نالههاي يك محتضر درمانده و اعترافي آشكار به پايان ولايتفقيه و «وليامر مسلمين جهان» است. در اين ميان دستهاي ارتجاع و استعمار كماكان دركارند تا با طرحهاي سوخته و علم كردن بچة شاه سد راه مقاومت شوند. اما اين خيالي باطل است! اگر رژيم ستمشاهي قابل دوام بود در سال ۵۷ زير گامهاي انقلاب و خشم ملت خرد نميشد.
اعضاي شورا نشست مونيخ و «دفترچة مديريت دوران اضطرار» را خيال خام براي ساماندهي ديكتاتوري فردي توصيف كردند و اين سند و آن جلسه را مصداق كلام فيلسوف و شاعر برجستة ايران بابا افضل كاشاني دانستند كه «گر دايرة كوزه زگوهر سازند، از كوزه همان برون تراود كه در اوست». آنها تأكيد كردند همچنانكه مسئول شورا در اطلاعيه 27 مرداد نوشت: چكيدة برنامة بچه شاه و «دفترچه» او در يك كلام ديكتاتوري و وابستگي است.
اعضاي شورا طرح نظرسنجيهاي سخيف و غيرعلمي از سوي افراد و نهادهاي مشكوك براي مشروعيتبخشي به استبداد را بيانگر سقوط و خيانت اخلاقي محافلي توصيف كردند كه ميخواهند براي جنايتكاراني چون خامنهاي، رئيسي و بچه شاه كه هرگز جنايتهاي پدرش را محكوم نكرده و يكي از مشاوران اصلياش پرويز ثابتي سردژخيم بدنام ساواك شاه بوده است، پايگاه اجتماعي دست و پا كنند.
اجلاس شورا ورشكستگي تلاشهاي ارتجاعي- استعماري براي آلترناتيوسازي پوشالي را آن روي سكة پايان كار نظام ولايت فقيه دانست و خاطر نشان كرد، همة نشانهها گواه آن است كه ايران در آستانة فصلي نوين از تاريخ خود ايستاده و مقاومت سازمانيافته و جايگزين دموكراتيك تنها اميد مردم و ميهن ما براي رهايي از چنگال ملاهاي جنايتكار و ساختن دوباره ايران است.
دبيرخانة شوراي ملي مقاومت ايران
۲۰ شهريور ۱۴۰۴