کنفرانس در پارلمان اروپا با حضور نمایندگان و شخصیتهای اروپایی – سخنرانی خانم مریم رجوی

کنفرانس در پارلمان اروپا با حضور نمایندگان و شخصیتهای اروپایی
مریم رجوی: مبارزه مردم ایران برای سرنگونی استبداد دینی را بهرسمیت بشناسید
دوستان عزیز، نمایندگان محترم!
بهمناسبت روز جهانی حقوقبشر، از مقاومتکنندگان برای آزادی و دموکراسی تجلیل میکنیم. آنها که برای حقوقبشر از جان و هستی خود میگذرند و به آن معنا میبخشند.
اعلامیه جهانی حقوقبشر – که برآمده از درد و رنج میلیونها انسان قربانی شده در نیمه اول سده گذشته است – در مقدمه خود، به همین انسان بپا خاسته اشاره میکند که «بهعنوان آخرین علاج، به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور» میشود.
امروز من به خانه دموکراسی مردم اروپا آمدهام تا از منتخبان ملتهای اروپا و از همه مردم و دولتهای جهان بخواهم که مبارزه مردم ایران برای سرنگونی استبداد دینی را بهرسمیت بشناسند.
شتاب مرحله کنونی
از ۲۸خرداد گذشته که در همین پارلمان در مورد وضعیت ایران با شما صحبت کردم، ۶ماه گذشته است. روندهای طی شده در این مدت کوتاه، گواهی میکند که هم جامعه ایران و هم رژیم حاکم با شتاب بیسابقهیی بهسوی یک وضعیت جدید در حرکت هستند.
خامنهای بهاصطلاح «محور مقاومت» ابداعی خود یعنی جنگافروزی و صدور بنیادگرایی و تروریسم را که سپر بقای رژیمش کرده بود، در اساس از دست داده است. سقوط دیکتاتوری اسد در سوریه، کمرشکن شدن حزبالله لبنان و همچنین خنثی شدن نیابتیهایش، رژیم را در برابر سرنگونی بهدست مردم ایران بیتکیهگاه کرده است.
پایگاه اجتماعی رژیم، مطابق نتایج آخرین نمایش انتخابات، سقوط کرده است. روحانی، رئیسجمهور اسبق آخوندها اخیراً گفت ۹۰درصد مردم با قوانین مجلس رژیم مخالفند.
جناحهای درون حکومت که خامنهای را ضعیف میبینند، او را بهخاطر شکست استراتژیاش به چالش میکشند. در مجلس رژیم به صراحت فراخوان میدهند که روحانی به چند بار اعدام محکوم شود.
از سوی دیگر اقتصاد کشور در وضعیت ناپایدار و کنترلناپذیر است. بر اثر کمبودهای ساختاری آب، برق و گاز، نابسامانیهای مزمن سر باز کرده است. تورم سالانه به محدوده بالای ۴۰درصد بازگشته، سقوط ارزش پول رسمی کشور توقفناپذیر شده، کسری بودجه، رژیم را به زانو درآورده و فقر شدید دهها میلیون ایرانی، گرسنگی دستکم هفت میلیون نفر و کشته شدن نزدیک به ۶۰هزار نفر در سال بهخاطر آلودگی هوا، نارضایتیها را به آستانه انفجار رسانده است.
با این همه، این رژیم بیراهحل است و کمترین ظرفیتی برای اصلاح سیاسی یا اقتصادی ندارد و حتی یک روز و یک ساعت نمیتواند از تمرکز حداکثری بر سرکوب جامعه، بمبسازی اتمی و جنگافروزی و تروریسم دست بردارد. آخوندهای حاکم پنهان نمیکنند که بر سر موجودیت خود دچار تنگنا شدهاند.
شبکه مقاومت در استانهای مختلف رو به گسترش گذاشته است. مقاومت در ابعاد مختلف پیشروی کرده است و نسل جوان در داخل و خارج کشور بهصورت فزایندهیی به جنبش مقاومت میپیوندد.
بله امروز خطرناکترین بحران و گرفتاری رژیم آخوندی، حرکت مردم و مقاومت ایران بهسوی قیام سازمانیافته است.
اثبات نظرگاه مقاومت
تحولات شش ماهه اخیر، همانطور که موقعیت سرنگونی رژیم را روشن و تردیدناپذیر کرده، شبه راهحلها و مسیرهای کاذب را هم نقش بر آب کرده است. نمایش آلترناتیوهای دستساز دیگر جایی ندارد.
برخی به دخالت دولتها و قدرتها امید بسته بودند. این هم یک راهحل مجازی و خیالی بود که سوخت و مفتضح شد.
برخی خاک به چشم مردم میپاشیدند که منتظر تغییری از درون این رژیم جنایتکار باشند. این توهمپراکنی نیز بیاعتبار شد. عدهیی نیز، بهخاطر منافع تجاری و دیپلماتیک خود، مماشات با استبداد دینی را تجویز میکردند، آنها هم شکست خوردند ما بارها هشدار داده بودیم که سیاست مماشات، راه جنگافروزی آخوندها را باز میکند و چنین شد.
در مقابل اما آنچه به اثبات رسید و درستی و ریشهداریش آشکار شد، نظرگاه مقاومت مردم ایران، راهحل سوم، است. یعنی سرنگونی بهدست مردم و مقاومت ایران؛ مقاومتی متکی به نیروی رزمنده و فداکار که همواره استقلال و آزادی را پیشاروی خود داشته است.
جای خوشوقتی است که امروز در جبهه مردم ایران، شخصیتها و گروههای سیاسی با وجود عقاید متفاوت یا ملیتهای گوناگون، هر روز بیش از پیش بر سر این سه اصل، همسو میشوند.
اول- به زیرکشیدن رژیم ولایت فقیه که با مبارزه و اراده مردم ایران امکانپذیر است و نه دخالت هیچ قدرت و دولت خارجی.
دوم- مرزبندی قاطع با شاه و شیخ
و سومین اصل- جدایی دین و دولت.
اینها اصولی است که شورای ملی مقاومت در جبهه همبستگی بر آن تأکید کرده است.
حالا بگذارید بقایای رژیم قبلی همچنان در رویای احیای دیکتاتوری و وابستگی سیر کنند، جامعه و تاریخ ایران نه به گذشته برمیگردد و نه در حال درجا میزند. مردم ایران نه دیکتاتوری سلطنتی میخواهند، نه دیکتاتوری دینی، بلکه بهدنبال آیندهیی هستند بر اساس رأی جمهور مردم.
آیندهیی بر اساس آزادی، دموکراسی و برابری و بر اساس جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد، خودمختاری کردستان ایران، لغو حکم اعدام و همچنین یک ایران غیراتمی.
عدم برگشت شرایط به تعادل قبلی
اجازه بدهید چند نتیجه مهم را در اینجا خاطرنشان کنم:
اول اینکه رژیم آخوندی تا روز سرنگونی از سرکوب جامعه و برنامه بمبسازی اتمی و جنگافروزی و تروریسم دست برنمیدارد اما غیرممکن است که به شرایط و تعادل قبلی برگردد و از قیام و سرنگونی خلاص شود.
دوم ـ اکنون خامنهای و همدستانش با مانورهای تکراری تحت عنوان مذاکره درصدد خرید وقت و پیدا کردن راهی برای بهتعویق انداختن قیام و سرنگونی هستند.
با این حال ما باز هم خطاب به خامنهای تکرار میکنیم که بفرمایید جامزهر اتمی و موشکی را سر بکشید. این کوتاه کردن راه سرنگونی و به سود مردم ایران است.
همچنان که مسعود رجوی رهبر مقاومت گفته است: «نقشهمسیر خامنهای را قبلاً شاه و بشار اسد ترسیم کردهاند. اگر او نپذیرد، بدتر از آن در تقدیر اوست».
سوم ـ سیاست غرب در مورد ایران که در این چند دهه در چارچوب مماشات جریان داشته؛ شکستخورده است. یعنی همه تلاشها برای حفظ استبداد دینی، بستن راه تغییر دموکراتیک در ایران و باز گذاشتن راه دخالت و جنگافروزی رژیم در منطقه، شکستخورده و هر کوششی برای احیای این سیاست بیهوده است.
سکوت و بیعملی اروپا جایز نیست
بهدلیل شرایط اضطراری کنونی، آخوندها عملیات شیطانسازی و جنگ روانی علیه این جنبش را شدت دادهاند.
عوامل وزارت بدنام اطلاعات با دروغپراکنیهایی که قانونگذاران اروپایی را هم مخاطب قرار میدهد، تلاش میکنند چهره سازمان مجاهدین، نیروی اصلی مقاومت در داخل ایران را مخدوش کنند. آنها مجاهدین را متهم میکنند به شستشوی مغزی اعضای خود یا زندانی کردن آنها. به شیطانسازی مجاهدان اشرف۳ دست میزنند. از این به خود میپیچند که آنها الهامبخش مبارزه جوانان و زنان ایراناند. در حقیقت آخوندها تلاش میکنند ارعاب و اختناق را به اروپا صادر کنند.
برای چنین سناریوها و اتهاماتی، رژیم از ۲سال پیش در تهران بیدادگاهی برای محاکمه سازمان مجاهدین و بیش از ۱۰۰تن از مسئولان و اعضای این مقاومت برگزار میکند. آخوندی که قاضی دستنشانده همین بساط است، از دولتهای اروپایی خواستار استرداد اعضای مقاومت میشود. آن هم کسانی که دهها سال است در اروپا پناهنده هستند.
با این درخواستها و فراخوانهای مشابه، رژیم تلاش میکند با اعتبار جهانی مقاومت مردم ایران مقابله کند. اسناد درونی وزارتخارجه رژیم نشان میدهد که مقامات چند وزارتخانه و دستگاه قضایی و سپاه پاسداران طرحی به نام اعتبارزدایی از این مقاومت را پیش میبرند.
اکنون که بهرسمیت شناختن مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم، هر روز اقبال بیشتری پیدا میکند، آخوندها به این نمایشهای توطئهگرانه بیش از پیش احتیاج دارند. هدف دیگر آنها از این اتهامات، توجیهتراشی برای اعدام اعضای این مقاومت است. اکنون ۱۸زندانی سیاسی بهاتهام عضویت در سازمان مجاهدین زیر حکم اعدام قرار دارند.
از اتحادیه اروپا و دولتهای عضو آن میخواهیم به سکوت در این زمینه خاتمه دهند.
از آنها میخواهیم بیش از این، در قرار دادن سپاه پاسداران جرار خامنهای در لیست گروههای تروریستی تعلل نکنند.
پارلمان اروپا بارها در قطعنامههای خود خواستار این نامگذاری شده است. شماری از پارلمانهای اروپایی همچون مجلس سوئد و مجلس هلند و مجلس بلژیک به ضرورت این نامگذاری رأی دادهاند. دولتهایی مثل کانادا، آمریکا و استرالیا این نیروی اهریمنی را در لیستهای تروریستی خود اعلام کردهاند. در نتیجه اتحادیه اروپا بیش از این نباید در این لیستگذاری درنگ کند!
از پارلمان اروپا نیز انتظار داریم مبتکر طرحی برای ارجاع پرونده نقض حقوقبشر ایران به شورای امنیت شود.
امسال رژیم جنایتکار خامنهای بیش از ۱۹۵۰ نفر را تا بهحال اعدام کرده است. یعنی دو برابر سال گذشته، بالاترین رقم اعدام در ۳۷سال گذشته.
سؤال مردم ایران در این شرایط حاد و پرخطر از دولتهای جهان این است که سکوت و بیعملی تا کی؟
اخیراً کمیته سوم مجمع عمومی ملل متحد در قطعنامه خود، اطلاعات گستردهیی درباره انبوه جنایتهای رژیم ارائه کرد. از جمله بر قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ در ایران دست گذاشت.
این که برای اولین بار بعد از ۳۷سال بهطور رسمی این قتلعام را مطرح میکند، یک نقطهعطف مهم در جنبش دادخواهی قتلعام شدگان است.
این بهطور خاص تحت تأثیر تلاشهای گزارشگر ویژه، پروفسور جاوید رحمان و سایر رزمندگان جنبش دادخواهی است. اما این کافی نیست. در گزارش ژوییه ۲۰۲۴ پروفسور جاوید رحمان اعدامهای دهه۶۰ و قتلعام ۱۳۶۷ نسلکشی و جنایت علیه بشریت اعلام شده و خواستار محاکمه مسئولان این جنایتها توسط کشورهای عضو ملل متحد در چارچوب صلاحیت قضایی جهانی است.
زمان آن است که همه این خواستهها به اجرا در بیاید.
یک لحظه استثنایی در اوضاع ایران
اجازه بدهید مباحث امروز را خلاصه کنم:
اوضاع ایران به یک لحظه استثنایی رسیده است. رژیم آخوندی مسیرهای متعددی پیش روی خود ندارد و با انتخابهای گوناگونی مواجه نیست؛ بلکه فقط یک مسیر برایش باقی مانده است: یا سرنگونی با ستیزهجویی بینالمللی و سرکوب داخلی یا سرنگونی از راه عقبنشینی.
در نقطه مقابل برای مردم ایران هم انتخابهای گوناگونی وجود ندارد. یک انتخاب و فقط یک انتخاب وجود دارد و آن قیام سازمانیافته و سرنگونی استبداد مذهبی در ایران است.
آری فقط یک مقصد پیش روی ماست و آن پیروزی است. فقط یک مسیر در برابر ماست: و آن انقلاب دموکراتیک، انتقال قدرت به مردم ایران بهصورت دموکراتیک و سرانجام برقراری یک جمهوری دموکراتیک در ایران است.



